در صورت توافق روسیه برای پایان جنگ چه شرایطی پیش خواهد آمد؟

 نشریه فارن‌افرز در یادداشتی درباره «آینده محتوم رابطه اوکراین و روسیه- در صورت توافق  روسیه برای پایان جنگ»؛ حمله روسیه به اوکراین را «جنگی که هیچ برنده‌ای ندارد» نامیده که پایان دادن به آن هم به نفع کشور مهاجم است و هم اوکراین- که این روزها به تدریج دارد ویرانی تمام زیرساخت‌هایش را به چشم می‌بیند. در این یادداشت که با امضای لیانا فیکس و میشائیل کیمیج منتشر شده، بعد از اشاره به این که «ایستادگی شجاعانه اوکراینی‌ها موجب توقف تقریباَ کامل پیش‌روی ارتش قدرتمند روسیه شده»؛ توقف فوری جنگ به عنوان تنها گزینه معقول و منطقی پیش پای ولادیمیر پوتین عنوان شده است.در این زمینه، فارن‌افرز نوشته:در شرایطی که پیش‌روی نیروهای نظامی روسیه در اوکراین تقریباً به طور کامل متوقف شده، ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس‌جمهوری روسیه اگر با تفکری راهبردی به اوضاع بنگرد، تنها کاری که باید انجام دهد، پایان دادن به جنگ است- تا هم تا جای ممکن خسارت‌ها را کاهش دهد و هم این که از ادامه روندی که او را دارد گام به گام از اهدافش دور می‌کند، جلوگیری کند.از نگاه فارن‌افرز، در ادامه، شرایطی که پایان دادن پوتین به جنگ را الزامی و حتی حیاتی کرده، مرور شده است:حالا در شرایطی که اهداف سیاسی ولادیمیر پوتین در اوکراین دور از دسترس‌تر از همیشه‌اند و از سوی دیگر هم مسیر پرهزینه جنگ همراه با تحریم‌های اقتصادی اعمالی غرب- که حتی در این مدت محدود هم تاثیراتش را بر اقتصاد روسیه گذاشته- موجب تحمیل هزینه‌های گزافی بر رژیم او شده، پوتین بهترین کاری که می‌تواند انجام دهد، بازگشت از میانه این راه پرهزینه و پایان دادن به جنگ است.فارن‌افرز البته هنوز و هم‌چنان روسیه را یک قدرت بزرگ می‌داند و می‌گوید که «پایان جنگ اوکراین با هر نتیجه‌ای، حتی اگر این نتیجه عقب‌نشینی روسیه باشد، تفاوتی در این موضوع ایجاد نخواهد کرد که روسیه هنوز یک قدرت هسته‌ای بزرگ خواهد بود و هم‌چنان بزرگ‌ترین ارتش متعارف اروپا را در اختیار خواهد داشت».در ادامه یادداشت فارن‌افرز می‌خوانیم:اوکراین به رغم دفاع قدرتمندش در مقابل ارتش روسیه قطعاَ و قطعاً قادر به وارونه‌سازی برتری نظامی روسیه نیست- و این پایان جنگ را برای اوکراین هم مفید و الزامی جلوه می‌دهد. به عبارت بهتر اگر چه جنگ‌افزارهای آمریکایی و اروپایی باعث تقویت موضع اوکراین پشت میز گفت‌وگوی رودررو با روسیه خواهد شد، اما هر دو باید این واقعیت را در گفت‌وگو مدنظر قرار دهند که پیروزی یکی از دو طرف در این جنگ قابل دسترسی نیست. یعنی اگر دخالت مستقیم اروپا و آمریکا در میان نباشد، نه اوکراین می‌تواند از یک پیروزی آشکار برخوردار شود و نه روسیه شکستی آشکار را تحمل خواهد کرد. در واقع اروپا و آمریکا اگر خواهان حصول پیروزی کامل و شکست کامل روسیه هستند، باید وارد نبرد مستقیم با این کشور شوند- و در غیر این صورت بیهوده باعث طولانی شدن جنگ نشوند. حالا در شرایط حال حاضر که نه دخالت مستقیم خارجی در میان است و نه یکی از دو طرف چربش قابل ذکری بر دیگری دارند، به نظر می‌رسد که پشت میز گفت‌وگو اوکراین و روسیه هر دو باید به دستاوردهای جزیی و شکننده رضایت دهند.تجاوز روسیه به اوکراین نشان داد توافقاتی مانند مینسک ناکافی و بدون ضمانت هستند. توافقاتی نشان‌دهنده نوعی بحران مدیریتی، که نه تنها هیچ‌کس را راضی نکرد، بلکه مشکلی را نیز از بین نبرد و به عنوان مثال در مورد اوکراین باعث شد مشکلات این کشور به تعویق افتد- و حتی در ادامه مسیر تشدید هم شود.تحریم‌های اقتصادی غرب علیه روسیه در کنار کمک‌های نظامی به اوکراین، اگر متناسب با نقض مستمر حاکمیت اوکراین به دست روسیه افزایش یابند، این اهرم فشار را در اختیار اوکراین قرار می‌دهند که در پیمودن مسیر صلح دست پرتری در مذاکرات داشته باشد. این هم البته صلحی رضایت‌بخش برای اوکراین نخواهد بود. اما واقع‌نگری ایجاب می‌کند همین نقطه باید به عنوان نقطه شروع دیپلماسی به شمار آید.در ادامه با اشاره به این که «توافق مینسک یک توافق شکست‌خورده است که نه پاریس، برلین و واشنگتن به آن تعهد نشان دادند و نه تاثیر تحریم‌ها موجب بازدارندگی روسیه شد و نه این که به اوکراین فرصت پیوستن به ناتو یا هر تعهد و پیمان دیگری را داد»؛ آمده که این توافق علاوه بر اوکراین حتی برای روسیه نیز رضایت‌بخش نبوده- و همین هم عامل اصلی آغاز جنگ است:می‌توان گفت که حمله روسیه به اوکراین نیز به دلیل ناامیدی پوتین از توافق مینسک رخ داده است. در واقع او فکر می‌کرد سرنگونی دولت اوکراین می‌تواند باعث چرخش اوکراین به سمت روسیه شود. در واقع به عقیده او تهاجم به اوکراین قرار نبود باعث وقوع جنگی گسترده شود، چرا که اروپا و آمریکا متعهد به اوکراین نبودند و شاهد این مدعا هم خود توافق مینسک بود.اما حالا موفقیت غافلگیرکننده اوکراین باعث شده کرملین وادار به ارزیابی دوباره شرایط شود. با این حال پوتین احتمالاً هم‌چنان به دنبال سه هدف اصلی خواهد بود- که اولی بی‌تردید رسمی کردن الحاق کریمه و البته الحاق مناطق دونتسک و لوهانسک به روسیه خواهد بود که می‌تواند یک پل زمینی از مولداوی به ماریوپول در اختیار روسیه قرار دهد. دومین هدف پوتین در مذاکرات هم بی‌طرفی و حذف ظرفیت نظامی اوکراین و ممانعت از پیوستن این کشور به ناتو خواهد بود و سومی نیز توقف روند ادغام اوکراین در نهادهای مرتبط با اتحادیه اروپا…حالا زلنتسکی در مقابل چنین رقیبی، اگر خواهان حق تعین سرنوشت کشورش است، باید الزامات یک صلح ناعادلانه را در برابر صلح عادلانه اما ویرانگر بپذیرد.در حقیقت اوکراین می‌داند بازگشت کریمه امری بعید است، و تا حدی از پیوستن به ناتو هم منصرف شده است. در چنین شرایطی این کشور شاید تنها با یک سری ضمانت‌های امنیتی الزام‌آور و قانونی از سوی آمریکا، روسیه، اروپا و حتی ترکیه راضی از مذاکرات بیرون آید.اما برای روسیه؛ این کشور اگر هم‌چنان متحمل تلفات بیشتری در جنگ شود، ممکن است جریان مذاکرات به نفع اوکراین چربش داشته باشد. به خصوص در شرایط فعلی که نه اقتصاد و نه سیاست روسیه کفاف جاه‌طلبی‌های پوتین را نمی‌دهد. در واقع روسیه نمی‌تواند از این واقعیت فرار کند که اهدافش از امکاناتش پیشی گرفته است…

مطلب قبلیابهامات آینده ی بازارهای نفتی جهان
مطلب بعدینشانه مهم از افول آمریکا در خاورمیانه