خبرگزاری الجزیره در گزارشی به طرح این سوال پرداخته که چرا انتخابات هند با هر نتیجهای که در آن حاصل شود، امیدوارکننده قلمداد خواهد شد؟! در پاسخ به این پرسش هم نویسنده به این واقعیت اشاره کرده که با این که حزب بهاراتیا جاناتای نارندیرا مودی برنده رایگیری شده، اما همین که این حزب اکثریت را در پارلمان از دست داده است، حکایت از این اتفاق امیدوارکننده میکند که سیاست نفرت یا به عبارت بهتر سیاست مبتنی بر نفرت به پایان راه رسیده یا حداقل به پایان نزدیک شده است.
به گزارش خبرگزاری الجزیره؛ هفته گذشته انتخابات شش هفتهای هند در حالی به پایان رسید که نظرسنجیهایی که پیروزی بیقیدوشرط حزب حاکم بهاراتیا جاناتا را پیشبینی میکردند، تا حد زیادی اشتباه از کار درآمدند. پیش از انتخابات رهبران بهاراتیا جاناتا با الهام از ادعاهای نخستوزیر نارندرا مودی بارها و بارها به صراحت گفته بودند که هدفشان به دست آوردن حداقل ۴۰۰ کرسی از ۵۴۳ کرسی پارلمان هند است. اما رایگیری برای آنها چندان خوب پیش نرفت.
در روز پایانی رایگیری نتایج رسمی نشان داد که بهاراتیا جاناتا توانسته ۲۴۰ کرسی پارلمان را به دست آورد که ۶۳ کرسی کمتر از انتخابات ۲۰۱۹ بود و باعث شد اکثریتی که در ۱۰ سال گذشته در دست این حزب بود، از دست برود. البته حزب حاکم بهاراتیا جاناتا با کمک ائتلاف با احزاب دیگر همچنان قادر به تشکیل دولت بعدی خواهد بود، ولی رایدهندگان هندی به وضوح آن پیروزی مطلقی را که آرزوی این حزب و رهبرانش بود، از آنها دریغ کردند.
در عوض، مردم هند به نوعی به دموکراسی معنای دوباره دادند و یک بار دیگر تاکید کردند که دموکراسی با تسلط کامل یک ایده و یک صدا مخالف است. آنها نشان دادند که در هندوستان چند مذهبی و چندفرهنگی، انزوای پیروان یک مذهب و بسیج اکثریت علیه آنها قابل پذیرش نخواهد بود. در حقیقت نتایج رایگیری هند نشان داد که میتوان به آینده یک هند سکولار امیدوار بود و این کشور حتی تحت کنترل دولت و حزبی مانند بهاراتیا جاناتا نیز پتانسیل تغییرات سیاسی اساسی را خواهد داشت.
فصل مبارزات انتخاباتی انتخابات اخیر هند از آغاز یک فصل غیر معمولی و عجیب بود و در واقع از همان ابتدا نارندیرا مودی همه مراحل انتخابات را تبدیل به نوعی تلاش شخصی برای کسب قدرت مطلق کرده بود. او چهره اصلی و حتی تکچهره کمپین انتخاباتی بود و به رایدهندگان هر حوزه انتخابیهای میگفت که رایی که به هر کدام از کاندیداها میدهند، در واقع رای به اوست و همه نامزدها نمایندگان او هستند.
مودی همچنین جاهطلبیهای امپریالیستی خود را هم به وضوح بیان میکرد. او خود را امپراتور هند میدانست و تلاش میکرد مردم را متقاعد کند که قرار است انتقام هندوها را از اقلیتها بگیرند و برای اولین بار، حکومت هندوها را در هندوستان بنا کنند. در واقع او معتقد بود که یک کشور هندو در راه است و برای رسیدن به آن باید قدرت را تسخیر کند.
به موازات آن، مودی به لفاظیهای زیادی علیه مسلمانان نیز پرداخت. سخنرانیهای او پر از توهین و نفرت علیه جامعه مسلمانان بود و در واقع تلاش مذبوحانه و خطرناکی برای ترساندن رأیدهندگان انجام میداد و به آنها میگفت که اپوزیسیون یا به طور مشخص حزب کنگره ملی هند اموال و سایر منابع آنها را ربوده و به مسلمانان خواهد داد. او مخالفان خود را یک نیروی سیاسی ضد هندو و طرفدار مسلمانان معرفی میکرد.
اما پیشبرد کمپین انتخاباتی تنها بر اساس یک پلتفرم ملیگرای هندوی ضد مسلمان نتیجه معکوس داد و این یعنی مودی که از رایدهندگان میخواست ضد مسلمانان رای دهند، چیزی را که میخواست، به دست نیاورد. این هم نشان میدهد که سیاست نفرت در هند به حد نهایی خود رسیده و این که رایدهندگان و جوانان هند متوجه شدند که مودی ناتوانی خود در بهبود وضعیت کشور را با افراط در شعارهای ملیگرایی هندو و نفرت ضد مسلمانان پنهان میکند، تصمیم به حفاظت از سکولاریسم و حمایت از حقوق اقلیتها و احترام به جامعه کثرتگرا گرفتند و این آینده خوبی را به نفع ارزشهای برابری، آزادی، عدالت و برادری در هند نوید میدهد.