نشریه فارنافرز در یک نظرسنجی- از شماری از کارشناسان اقتصادی- دست به طرح این پرسش زده که آیا در رقابت دور و دراز اقتصادهای آمریکا و چین، اقتصاد چین بالاخره خواهد توانست از اقتصاد ایالات متحده آمریکا پیشی بگیرد؟ فارنافرز پاسخهای کارشناسان به این پرسشها را هم در ادامه نقل کرده است.
به نقل از نشریه فارنافرز؛ نشریات اقتصادی به تازگی مقالات و گزارشهایی در مورد علل رکود اقتصادی چین، تثبیت کنترل پکن بر اقتصاد، تأثیر همهگیری کووید-19 بر رشد اقتصادی چین و همچنین تاثیرات و آسیبهای کاهش رشد اقتصادی چین به اقتصاد جهان منتشر کردهاند. حالا برای تکمیل این مقالات، از طیف وسیعی از متخصصان نظرسنجی شده- که آیا به اعتقادشان اقتصاد چین بالاخره خواهد توانست از اقتصاد ایالات متحده آمریکا پیشی بگیرد؟ خلاصهای از برخی از پاسخها را با هم در ادامه خواهیم خواند- که به طور کلی گفتهاند که اقتصاد چین در نهایت خواهد توانست با استفاده از معیاری چون تولید ناخالص داخلی اسمی خود، از اقتصاد ایالات متحده آمریکا پیشی بگیرد.
در پاسخ به این پرسش شماری از کارشناسان پاسخهای مثبت- به درجاتی گوناگون، البته- دادهاند. یکی از این افراد که کاملاً موافق است که چین آمریکا را قطعا پشت سر خواهد گذاشت، ایزابلا وبر استادیار اقتصاد در دانشگاه ماساچوست آمهرست آمریکاست- که پاسخ داده که «این اتفاق شاید دیر و زود داشته باشد، ولی سوخت و سوز ندارد و در نهایت این اتفاق به هر حال روی خواهد داد»!
اندرو جی.ناتان هم پاسخ کاملاً مثبت به پرسش نشریه فارنافرز میدهد و سطح اطمینان خود را هم بیشتر از هشتاد درصد عنوان میکند. این استاد علوم سیاسی دانشگاه کلمبیا میگوید: «نرخ رشد اقتصادی چین کند شده است و احتمالاً این کاهش به نحوی دراماتیک ادامه نیز خواهد داشت. در این میان انجام هر گونه اصلاحات در این روند نیازمند پول زیادی است- که این پول زیاد را از کنترل دولت به دست مصرفکنندگان منتقل خواهد کرد و همزمان قدرت سیاسی را نیز میتواند تغییر دهد. با این حال فراموش نباید کرد که اقتصاد چین آنقدر بزرگ است که حتی با آهسته شدن نرخ رشد نیز در نهایت از اقتصاد ایالات متحده آمریکا پیشی خواهد گرفت و به عبارت بهتر در اندازه تولید ناخالص داخلی خود از نظر دلاری از اقتصاد آمریکا بزرگتر خواهد شد.
بری آیچنگرین و جورج سی پردی و هلن ان. پاردی- اساتید اقتصاد و علوم سیاسی در دانشگاه کالیفرنیای برکلی نیز با پرسش فارنافرز موافقت کامل دارند و میگویند که تفاوت جمعیت چین و آمریکا باعث میشود این موضوع قطعی جلوه کند.
جیمز دبلیو هارپل استاد رشته رشد سرمایه در مدرسه کندی هاروارد میگوید: «این احتمال وجود دارد که تولید ناخالص داخلی چین در مقطعی از تولید ناخالص داخلی ایالات متحده (حتی با نرخ ارز اسمی) پیشی بگیرد، اما این اتفاق فقط به طور موقت روی خواهد داد، چرا که کاهش رشد جمعیتی چین در نهایت رتبهبندیهایی از این دست را معکوس خواهد کرد».
جاستین ییفو لین نیز با سوال فارنافرز کاملاً موافق است. این رئیس سابق موسسه اقتصاد ساختاری جدید در دانشگاه پکن میگوید: «جمعیت چین بیش از چهار برابر ایالات متحده است. دلیلی وجود ندارد که تولید ناخالص داخلی سرانه چین که با عبارات اسمی اندازهگیری میشود، نتواند به 125 درصد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده برسد، به ویژه با استفاده از مدل توسعه چین که از رقابت در بازار برای تحریک کارآفرینی استفاده میکند و به دولت اجازه میدهد تا به کارآفرینان کمک کند تا بر شکستهای بازار در نوآوریهای تکنولوژیکی و ارتقای صنعتی خود غلبه کنند».
دانیل روزن یکی از شرکای گروه رودیوم اما با توانایی چین برای سبقت از اقتصاد آمریکا مخالفت جدی دارد. او میگوید: «عبور اقتصاد چین از اقتصاد ایالات متحده قطعی و اجتنابناپذیر نیست و به خصوص روندهای اخیر تضادی شدید با این اتفاق را نشان میدهد. البته، اگر اقتصاد ایالات متحده سقوط کند، ممکن است به طور پیشفرض عبور اقتصاد چین از اقتصاد آمریکا اتفاق بیفتد. ولی با روند فعلی، اگر چین اصلاحات اقتصادی مبتنی بر اقتصاد بازار- برای جلوگیری از آسیبهای بیشتر را دنبال کند- در خوشبینانهترین پیشبینی ممکن است این اتفاق در نهایت در سالهای 2060 تا 2100 روی دهد.
درک سیزرز عضو ارشد موسسه امریکناینترپرایز هم با درصد قابل توجهی با احتمال عبور اقتصادی چین از آمریکا مخالف است.او میگوید که این ماجرا یک سویه نامشخص و بیثبات دارد: از آنجایی که این مربوط به تولید ناخالص داخلی اسمی است، تورم ایالات متحده با چه سرعتی در حال افزایش است؟ از آنجایی که چین نرخ مبادله یوان/دلار را کنترل میکند، تورم بالاتر ایالات متحده نسبت به دهه 2010 و عدم تمایل چین برای افزایش ارزش یوان در برابر دلار میتواند تولید ناخالص داخلی اسمی بالاتر ایالات متحده را با موانعی مواجه کند.
اما در زمینه سویه مشخص این ماجرا هم میتوان به ادامه کندی رشد اقتصادی چین اشاره کرد. روندی که از سال 2011 آغاز شده و تا زمانی که رشد چین کندتر از رشد آمریکا باشد، به معنای پیشرفت اقتصادی ایالات متحده آمریکا خواهد بود.
اسوار پراساد استاد کالج دایسون در دانشگاه کرنل و عضو ارشد موسسه بروکینگز نیز با این روند مخالف است.
او میگوید: رشد اقتصادی چین بهتدریج کاهش خواهد یافت- که این اتفاق به دلیل ترکیبی از عوامل گوناگون از قبیل مسائل نامطلوب جمعیتی و دموگرافیک، ناکارآمدی سیستم مالی، حجم عظیم بدهیهای صریح و ضمنی مالی و البته فقدان اصلاحات نهادی روی خواهد داد. این عوامل احتمالاً مانع رشد بهرهوری چین خواهند شد- که البته تنها راه چین برای ایجاد رشد پایدار میتواند باشد. بنابراین چین به رشد خود ادامه خواهد داد؛ اما با سرعت به مراتب کمتری نسبت به سه دهه گذشته».
هائهمین جی، استادیار آکادمی نظامی ایالات متحده در وستپوینت هم میگوید: «اگرچه چین از دهه 1980 نوعی رشد اقتصادی باورنکردنی را تجربه کرده است، اما با چالشهای جمعیتی و اجتماعی زیادی روبرو است که میتواند مانع پیشرفت اقتصادی این کشور شود. جمعیت پیر و پا به سن گذاشته، سیستم مراقبت بهداشتی ناکافی، چالشهای اجتماعی مرتبط با شهرنشینی، ضعفهای مقررات و حاکمیت قانون و البته نابرابریهای تحصیلی، همه و همه موانع مهمی در مسیر جاهطلبیهای چین هستند».