جنگ سرد جدید باعث ایجاد انواع دردسرها برای آفریقا خواهد شد

خبرگزاری الجزیره در یادداشتی درباره پیامدهای حمله نظامی روسیه به اوکراین برای آفریقا مدعی شده که این جنگ آسیب‌ها و دردسرهای زیادی برای کشورهای مختلف آفریقا به دنبال خواهد داشت. به عقیده نویسنده این یادداشت، مهم‌ترین تبعات این جنگ و به ویژه جنگ سرد جدیدی که متعاقب حمله نظامی روسیه بین دو اردوگاه غرب و شرق درگرفته، این است که دنیای غرب بعد از اتفاقی به بزرگی تهاجم روسیه به اوکراین، شاید دیگر نیاز و البته انگیزه‌ای برای مسایلی مانند دفاع از دموکراسی در آفریقا- و حتی وانمود کردن به این جور تعهدات- نخواهد داشت و این آسیب بزرگی برای ملت‌های دردمند این قاره می‌تواند باشد.

یادداشت الجزیره که به قلم چیتا ان‌وانزی، از کارشناسان پلتفرم اطلاعاتی- ژئوپلیتیکی محاسبات ریسک نیجریه در زمینه‌های مختلف به رشته تحریر درآمده؛ با نقل قول موسوم به پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما آغاز می‌شود- که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را «نقطه پایان تکامل ایدئولوژیک بشر و جهانی‌شدن لیبرال دموکراسی غربی به عنوان شکل نهایی حکومت انسانی» خوانده بود. پیش‌بینی عجیبی که البته تنها در دوره‌ای بسیار کوتاه بعد از پایان جنگ سرد تعبیر شد و بسیاری از مردم دنیا بر این باور مومن شدند که تحت تسلط ابدی لیبرال دموکراسی غربی به رهبری آمریکا، مردم دنیا تا ابد زیر سایه نظمی مبتنی بر قوانین- که به دموکراسی و حقوق بشر ارزش و احترام قایل است و از آن محافظت می‌کند- بدون جنگ و خون‌ریزی زندگی خواهند کرد. باوری که البته خیلی زود نقش باخت و مشخص شد کسانی که بر این نظم نوین جهانی مسلطند، منافع خود را بسیار فراتر از اخلاق در نظر می‌گیرند- و به خصوص آمریکا که همیشه تعهد خود به حمایت از حقوق بشر و گسترش دموکراسی را بارها و بارها با صدای بلند فریاد کرده، زیر فشار همواره منافع خود را ارجح می‌داند که این امر در تضاد کامل با آرمان‌هایی است که این کشور خود را متعهد به آن‌ها نشان داده است.

نویسنده در ادامه نمونه‌هایی از این عهدشکنی‌ها را که در سال‌های اخیر در آفریقا اتفاق افتاده است، فهرست کرده است. از جمله سیاست مهاجرتی جدید اتحادیه اروپا که از سال ۲۰۱۵ به این سو به کشورهای واقع در مسیر ورود مهاجرین به اروپا پول می‌دهد تا جلوی ورود پناهندگان و مهاجران را به اروپا بگیرند. این قانون که باعث شده کمک‌های زیادی به رژیم‌های ضددموکراتیک و سرکوبگری چون لیبی و سودان انجام گیرد، به عبارت ساده‌تر حمایت مالی اتحادیه اروپا از یک صنعت بزرگ آدم‌ربایی و بازداشت در سراسر آفریقا به شمار می‌آید- که باعث شده تعداد بی‌شماری از مهاجران و پناهندگان مورد تجاوز، شکنجه و آزار جنسی قرار گرفته و جان خود را از دست بدهند. این اتفاقات در حالی رخ می‌دهند که اتحادیه اروپا هم‌چنان شعار حمایت از دموکراسی و حقوق بشر سر می‌دهد و کشورها و افراد زیادی را به بهانه این شعاره تحریم کرده است.

به عقیده نویسنده؛ ادامه حمایت آمریکا از دولت‌های مستبد و غیرلیبرالی چون یووری موسوینی در اوگاندا که همه‌جوره مخالفان خود را سرکوب می‌کند، و البته نادیده گرفتن اعتراضات جوانان نیجریه‌ای نسبت به خشونت سیستماتیک پلیس و ادامه حمایت امنیتی ایالات متحده از دولت نیجریه نمونه‌های دیگری از تضاد منافع و شعارهای آمریکا و دیگر کشورهای غربی در زمینه تعهد به حقوق بشر هستند.

در ادامه می‌خوانیم:

البته این گونه نیست که ایالات متحده یا بلوک غرب تاکنون کاری در زمینه دموکراسی و حقوق بشر نکرده باشد. نه. این کشور در مقاطعی برای حفظ آبرو و وجهه خود به عنوان مدافع حقوق بشر و دموکراسی، اقداماتی نیز برای ترویج مشارکت دموکراتیک و توسعه پایدار در کشورهای آفریقایی، و البته حمایت نظامی و اقتصادی از رژیم‌های دموکراتیکی که با گروه‌های مسلح می‌جنگند، به انجام رسانده است.

اما با این حال، شاید به این دلیل که آمریکا و متحدانش مدت‌های مدیدی تعهد خود به ارزش‌های لیبرال‌دمکراسی را وانمود کرده‌ و باوری به آن نداشته‌اند، در مواجهه با قدرت گرفتن چین و روسیه- به‌عنوان رقبای جدی ژئوپلیتیکی ایالات متحده- در مقابله با این دو قدرت نوظهور، اولویت را به منافع سیاسی و اقتصادی و امنیتی خود بخشیده، و این منافع را آشکارا و بدون هیچ پرده‌پوشی به مسایلی مانند دفاع از حقوق بشر و دموکراسی اولویت داده‌اند.

این در واقع همان استراتژی است که در دسامبر ۲۰۱۸، جان بولتون، مشاور وقت امنیت ملی ترامپ، در سخنرانی خود در بنیاد هریتیج به وضوح بر آن تاکید کرده و گفته بود که هدف اصلی ایالات متحده در آفریقا «نه حمایت از دموکراسی یا توسعه»، بلکه «مقابله با نفوذ روسیه و چین در این قاره» خواهد بود. این در حالی است که جو بایدن در طول مبارزات انتخاباتی خود بارها و بارها وعده داده بود که سیاست‌های ترامپ را در زمینه اولویت داشتن آمریکا در هر مساله‌ای زیر پا خواهد گذاشت و یک بار دیگر آمریکا را تبدیل به مدافع اصلی دموکراسی‌خواهی و رهبر حامیان حقوق بشر در صحنه جهانی خواهد کرد.

در واقع به رغم تغییر دولت در آمریکا، نشانی از تغییر جهت سیاسی ایالات متحده به ویژه در آفریقا و در مورد مسایل این قاره پرچالش مشاهده نشده است.

در این زمینه به عنوان مثال می‌توان به ارسال و اعزام شماری از مقامات نظامی و دیپلماتیک آمریکا به گینه استوایی اشاره کرد- که بعد از انتشار اخباری درباره تلاش چین برای ایجاد یک پایگاه دریایی در گینه استوایی روی داد، تا این رژیم خودکامه را متقاعد کنند که در جنگ قدرت بین دو ابرقدرت در کنار واشنگتن قرار گیرد. بدون این که کمترین توجهی به مسایلی مانند نقض گسترده حقوق بشر، دستگیری‌های خودسرانه، قتل‌های غیرقانونی توسط نیروهای امنیتی، شکنجه و آدم‌ربایی‌های دولتی و البته نقض آزادی بیان و سانسور مطبوعات- که همه و همه در این کشور بیداد می‌کنند- صورت گیرد یا چالشی برای خودکامگی تئودورو اوبیانگ، دیکتاتور قدیمی گینه استوایی ایجاد شود. این یعنی رژیم ستمگر اوبیانگ به هر حال می‌تواند آینده‌ای پر از امنیت داشته باشد، چه این امنیت با ایجاد یک رابطه جدید با ایالات متحده حاصل آید و چه با حمایت چین از طریق ایجاد یک پایگاه دریایی در این کشور.

در مجموع این‌ها همه به این معناست که پایان تاریخ و نظم جهانی جدید به رهبری آمریکا که پس از پایان جنگ سرد ایجاد شد، در تمام این سال‌ها گامی در جهت اهداف و خواسته‌های مردم آفریقا برای نیل به دموکراسی، حقوق بشر و آزادی برنداشته است.

با این حال و به رغم ناکارآمدی نظم جهانی به رهبری آمریکا، اما، تهاجم گسترده روسیه به اوکراین در ساعات اولیه ۲۴ فوریه، همین نظم را نیز به انتها رساند- و به عبارت بهتر پایان «پایان تاریخ» را رقم زد، تا شاهد آغاز یک رقابت جهانی جدید بین قدرت‌های بزرگ دنیا باشیم.

اتفاقی که بی‌تردید آفریقا را بیش از هر زمان دیگری- از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به این سو- به مشکل و دردسر دچار خواهد کرد.

در پایان نویسنده الجزیره روند آینده رقابت قدرت‌های بزرگ دنیا را به ضرر کشورها و مردم آفریقا عنوان کرده است.

به عبارت بهتر؛ آغاز جنگ سرد جدید ایالات متحده و متحدانش علیه روسیه- در شرایطی که چین نیز به سرعت در حال گسترش حوزه نفوذ خود است- منتهی به شرایطی خواهد شد که تحت آن آمریکا و دنیای غرب دیگر دلیلی برای ادامه حمایت از دموکراسی و حقوق بشر- حتی تظاهر به این باورها- در این قاره نخواهند داشت. این نیز به این معناست که دیگر تحریم‌های- حتی نصفه نیمه و کوتاه‌مدت نیز- علیه دولت‌های متجاوز وجود نخواهد داشت و البته برخوردهایی حتی در حد لغو بسته‌های کمک‌های نظامی را نیز شاهد نخواهیم بود و آفریقایی‌هایی که تحت سلطه دیکتاتورها و رژیم‌های سرکوبگر نیاز به کمک دنیای آزاد هستند، بدون کمک و حمایت رها خواهند شد.

مطلب قبلیآیا دستور اجرایی بایدن نقطه‌عطفی برای ارزهای دیجیتال خواهد بود؟ 
مطلب بعدی فرید زکریا: حمله پوتین به اوکراین نشان از آغاز دوران پساآمریکایی دارد