از آشتی سیاسی تا جنگ‌های پشت پرده

یش از یکسال تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که در نوامبر 2024(آبان 1403) برگزار می شود، باقی مانده و دولت بایدن که دستاوردهای ملموس چندانی در حوزه سیاست خارجی نداشته و بالعکس به خاطر رویکرد ضعیفش در قبال برجام و ایران و حل منازعه فلسطین و اسرائیل و همچنین کمک مالی و نظامی به اوکراین، تحت فشار است، طبیعتاً مایل است تا در مدت باقی مانده، دستاوردهای ملموس و چشمگیری در کارنامه سیاسی خویش و حزب متبوعش ایجاد کند. در چنین شرایطی، آشتی دادن مهمترین کشور جهان عرب با رژیم اسرائیل می تواند یکی از این دستاوردها باشد که دولت بایدن فعلا به آن نیاز زیادی دارد و از این رو این مسأله برای دولت آمریکا هم جدی است و هم از اهمیت بسیاری برخوردار است. با این وجود، ماهیت شروطی که عربستان برای پذیرش این خواسته و تن دادن به عادی سازی روابط با اسرائیل تعیین کرده(از جمله دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته ای، شکل دهی به یک پیمان دفاعی مشترک و حل مسأله فلسطین)، هم برای آمریکا و هم اسرائیل چالش برانگیز است و همین مسأله احتمال وقوع این امر تا قبل از انتخابات سال 2024 را ضعیف می کند.

سیاست خارجی عربستان در سال های اخیر به طور بارزی به سمت عملگرایی سوق پیدا کرده است؛ به این معنا که همزمان با قدرت گرفتن محمد بن سلمان، ولیعهد جوان و جاه طلب این کشور، عربستان از بسیاری رویکردهای سنتی و ایدئولوژیک سابق خود فاصله گرفته و می کوشد با فرصت طلبی از هر موقعیتی برای بهبود جایگاه و افزایش قدرت نرم و سخت خود در عرصه منطقه ای و جهانی استفاده کند. در قالب چنین رویکردی است که این کشور با همه قدرت های بزرگ و تأثیر گذار جهانی در شرق و غرب تعامل مثبت دارد و حتی تلاش نموده برای خنثی سازی تهدیدات فرصت سوز و پرهزینه، روابط خود را با رقبا و دشمنان منطقه ای خویش نیز بهبود بخشد و از آثار آن به نفع خود استفاده کند. آشتی دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران نیز در راستای همین سیاست است و البته تعلل در تعمیق روابط نیز دلایل متعددی دارد که باز گذاشتن راه آغاز روابط با اسرائیل تنها یکی از آنها است.

بهبود روابط با ایران هر چند فی نفسه منافع و مزایای متعددی برای عربستان سعودی دارد، اما مهمتر از آن یک اهرم فشار و ابزار امتیازگیری برای این کشور است؛ مقامات سعودی از یکسو می کوشند با تشدید نگرانی دشمنان و رقبای ایران همچون آمریکا و اسرائیل از پیامدهای توسعه روابطشان با ایران، این کشورها را وادار به همراهی با اهداف و خواسته های عربستان کنند و از سوی دیگر، با تعلل در توسعه روابط و طرح مواضع جنجالی در مسائلی همچون میدان آرش و مالکیت جزایر سه گانه، جمهوری اسلامی ایران را نیز برای حفظ این رابطه تازه شکل گرفته به تکاپو و امتیاز دهی بیندازند. بر این اساس باید گفت برخلاف دیدگاهی که در سالهای گذشته نسبت به عربستان وجود داشت و این کشور را غلام حلقه به گوش آمریکا و کشورهای غربی معرفی می کرد، امروز شاهد تصویری جدید و متفاوت از این کشور مهم جهان عرب و اسلام هستیم؛ کشوری که نادیده گرفتن آن ممکن و به مصلحت نیست و البته تعامل موفق با آن نیز دیگر به سادگی ایام گذشته نیست و طراحی و برنامه ریزی جدیدی منطبق با تحولات روز منطقه ای را می طلبد.

یکی از نکات کلیدی در تعیین همه سیاست ها و رویکردهای عربستان، برخورداری از قدرت رقابت و هماوردی با جمهوری اسلامی ایران است؛ در سالهای اخیر یکی از مهمترین نگرانی عربستان احتمال دستیابی ایران به سلاح هسته ای و بر هم خوردن جدی موازنه قدرت در منطقه غرب اسیا بوده است؛ مسأله ای که سبب مخالفت جدی این کشور و سایر کشورهای عرب خلیج فارس با برجام و به رسمیت شناختن حق ایران برای حفظ برنامه صلح امیز هسته ای توسط قدرتهای جهانی بوده است. بر این اساس، این کشورها از حامیان اصلی خروج آمریکا (در دوران ترامپ) از برجام و اعمال تحریمهای سخت گیرانه بر علیه ایران بودند. با این وجود، ناکام ماندن آمریکا از دستیابی به اهدافش در قبال ایران، باز شدن دست کشورمان در توسعه برنامه هسته ای در اثر شکست برجام و بی اثر بودن نسبی تحریمها بر رویکرد منطقه ای ایران، کشورهای عربی به ویژه عربستان را به این جمع بندی رسانده است که برنامه هسته ای ایران متوقف شدنی نیست و در نتیجه آنها نیز باید به سمت دستیابی به این فناوری همسو با ایران حرکت کنند.

البته قدرت هسته ای ایران تنها دلیل طرح این شرط از سوی عربستان نیست؛ این کشور در چشم انداز بلند پروازنه خود برای سال 2030، به دنبال جذب سرمایه گذاری خارجی در بخش زیر ساختها و انرژیهای تجدید پذیر است و با وجود برخورداری از منابع غنی نفت و گاز، می کوشد با متنوع سازی اقتصاد و منابع انرژی، عربستان را از وابستگی به درآمدهای نفتی رهایی ببخشد. از سوی دیگر با توجه به رویکردهای جدید در سیاست خارجی عربستان، رقابت جویی با قدرتهای دارای بمب هسته ای در منطقه همچون اسرائیل، پاکستان و هند و نیز می تواند از اهداف بلند مدت این کشور برای دستیابی به فناوری هسته ای باشد.

در مقطع فعلی پاسخ منفی است؛ سیاست ثابت و مشخص آمریکا در منطقه غرب آسیا در طی چند دهه اخیر، حفظ توازن قدرت به نفع همپیمانان خود و البته با حفظ برتری مشخص اسرائیل بوده است؛ بنابراین این کشور با چنین درخواست هایی که می تواند توازن قدرت را در منطقه به شکل جدی تغییر دهد و حتی به نوعی جنگ سرد هسته ای بین قدرتهای منطقه تبدیل شود، موافقت نخواهد کرد. ضمن اینکه لابی قدرتمند یهودی- صهیونیستی نیز با هسته ای شدن یک کشور عربی و اسلامی موافقت نخواهد کرد و با اعمال فشار بر دولت آمریکا می کوشد مانع موافقت این کشور با درخواستهای عربستان شود.

بر این اساس، شاهد هستیم که هر چند واشنگتن از ابعاد مختلف، منافعی جدی در عادی‌سازی رابطه ریاض با تل‌آویو می‌بیند، اما مقامات این کشور دستیابی به این هدف را در آینده نزدیک ناممکن دانسته اند؛ بطوریکه بایدن در مصاحبه‌ای با فرید زکریا که در تاریخ ۹ ژوئیه 2023 (18 تیر 1402) در شبکه خبری سی‌ان‌ان پخش شد، عادی شدن رابطه عربستان و اسرائیل در آینده نزدیک را بعید دانست و دلیل این امر را نیز مخالفت اسرائیل با پذیرش برنامه هسته‌ای غیرنظامی عربستان اعلام کرد.

به نظر می سد رویکرد، برنامه ها و موضع گیری های سیاسی ایران، یکی از عوامل کلیدی است که می تواند در سمت و سو دادن به تحولات آینده منطقه مهم و اثرگذار باشد. چنانکه ایران در مقطع فعلی رویکرد انفعالی و واکنشی اتخاذ کند و منتظر بماند تا مثلث آمریکا، عربستان و اسرائیل به یک توافق مشترک برسند، آینده و چشم انداز روشنی در انتظار منطقه و کشورمان نیست و به احتمال زیاد آمریکا و اسرائیل، عربستان را به سمت کمرنگ و بی اثر کردن آشتی دیپلماتیک و توافقات با ایران سوق می دهند و تنشهای نظامی – امنیتی در منطقه نیز بالا می گیرد اما سناریوی دیگر می تواند رویکرد کنشمند و فعال ایران و به بازی گرفتن عربستان در جهت حفظ آن در جبهه خود و دور کردن این کشور از ائتلاف غربی- عبری باشد.

با یک رویکرد واقع گرایانه، اگر ایران بخواهد عربستان را به سمت خود جذب کند، باید منافع و دغدغه های این کشور را در نظر بگیرد و تلاش کند تا راه حل هایی را پیدا کند که به نفع هر دو کشور باشد؛ کمرنگ کردن مسائل مورد اختلاف و تمرکز بر نقاط مشترک از جمله برقراری صلح، ثبات و امنیت در منطقه، توسعه همکاری های اقتصادی، علمی و فرهنگی و مشارکت و همکاری در زمینه فناوری های نوین همچون هوش مصنوعی، برخی از نقاط مشترکی هستند که می توانند ایران و عربستان را به یکدیگر نزدیک کنند و با افزایش تعاملات آنها، زمینه همکاریهای بلند مدت و شکل گیری منافع و اهداف مشترک بین آنها را ایجاد کنند.

مطلب قبلیدنیا در آستانه یک رشد اقتصادی مستمر و ادامه‌دار!
مطلب بعدیبحران اقتصادی